به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا،رسیدگی به این پرونده از سال 93 با شکایت هم زمان سه زن آغاز شد.
زن جوان به نام سحر با مراجعه به پلیس گفت:«مدتی قبل یکی از دوستانم از من خواست همراه او برای ملاقات مردی که خواستگار اوست بروم.می گفت می خواهد با شاهین آشنا شود و قصد ازدواج دارند.من هم قبول کردم همراه او باشم.شاهین با یک خودرو بی ام و دنبال ما آمد و قرار بود به رستورانی در سعادت برویم.اما در میان راه شاهین از مسیر خارج شد و به بیراهه رفت.بعد ما را به ویلایی در شهریار برد و در آنجا چند ساعتی ما را حبس کرد و به همراه دوستش به نام پویان به من و دوستم،شادی تجاوز کردند.»
در حالی که شادی اظهارات سحر را تائید کرده و از شاهین و پویان شکایت کرد،پرونده شکایت دیگری توسط یک دختر جوان به نام مرجان علیه دو جوان تهرانی روی میز پلیس قرار گرفت.
مرجان نیز در طرح شکایت خود گفته بود:«با شاهین دوست شده بودم و قرار بود با هم به گردش برویم که یکدفعه تغییر مسیر داد و در ویلای شهریار من را مورد تجاوز جنسی قرار داد.»
با طرح شکایت از سوی سه شاکی،رسیدگی به پرونده در جریان قضایی قرار گرفت و بعد از طی پیچ و خم های قانونی متهمان پرونده به اتهام آدم ربایی و ارتباط نامشروع محکوم شدند.اما حکم صادر شده با اعتراض متهمان و نقض از سوی دیوانعالی کشور مواجه شد و همین کافی بود که پرونده هم چنان در پیچ و خم دادگاه قرار بگیرد.
متهمان در دادگاه اتهام تجاوز جنسی را انکار کردند
متهمان پرونده بار دیگر در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفتند.در ابتدای جلسه رسیدگی دو شاکی پرونده بار دیگر شکایت خود را مطرح کردند.
مرجان در طرح شکایت خود گفت:«زمانی که من از شاهین شکایت کردم نمی دانستم این پرونده شاکیان دیگری هم دارد که شکایتی مشابه شکایت من مطرح کرده اند.من و شاکیان دیگر،همدیگر را نمی شناختیم و وقتی دو غریبه موضوع مشابهی مطرح می کنند،همین می تواند دلیل بر صحت حرف آنها باشد.»
سپس سحر پشت تریبون قرار گرفت و گفت:«شاهین و دوستش با گذشت چند سال از شکایت،توانستند با ترفند از شادی رضایت بگیرند اما من از شکایت خودم کوتاه نمی آیم چون این ماجرا باعث شد همسرم من را طلاق دهد و زندگی ام خراب شد و الان چند سال است از دیدن تنها دخترم محروم شده ام.»
سپس شاهین در جایگاه قرار گرفت و در برابر اتهام آدم ربایی و تجاوز به عنف در دفاع از خود گفت:«اتهاماتم را قبول ندارم.من با شادی و مرجان دوست بودم و آنها به خواست خود با من رابطه برقرار کردند.شبی که سحر به همراه شادی به خانه ما آمدند گپ زدیم و خندیدیم و با خوبی و خوشی آنها را به خانه شان رساندم.اما نمیدانم چه شد که آنها بعد از آن شب اقدام به شکایت از من کردند.حتی قبل از رسیدن به ویلا در کنار یک جگرکی توقف کردم و چند سیخ جگر سفارش دادم.اگر من آنها را ربوده بودم همان موقع که توقف کردم می توانستند پا به فرار بگذارند.»
سپس دوست شاهین در دفاع از خود گفت:«ویلای من در همسایگی ویلای شاهین است.یک شب دیدم که با دو خانم وارد ویلا شد و من با آنها سلام و احوالپرسی کردم اما دیگر هیچ ارتباطی با آنها نداشتم.نمی دانم چرا چنین تهمتی به من زده اند.»
قضات شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران بعد از شنیدن اظهارات متهمان و شکایت شاکیان برای صدور رای وارد شور شدند.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.